ویژگی های اشعار رضای بیرجندی
- کد خبر: 133
- /
- خرداد 16, 1400 - ۹:۲۵ ق٫ظ
- /
- فرهنگی
به گزارش رک نیوز:رضا از چهل سالگی شاعر شد و احساس کرد که میتواند شعر بسراید. او علاقه وافری به اشعار حافظ و شهریار دارد و نگاه معصومانه پروین اعتصامی و اشعارش را دوست دارد.
در ابتدای کار به انجمن ادبی ارتش رفت در کنار دوستانش و همکارانش از جمله ابوالقاسم وردیانی ،فریدون شمس،و اساتیدی همچون عباسعلی براتی پور و محمد رضا واحدی شعر می سرود و میخواند. رضا بیشتر غزل میسراید البته چند دفتر شعر سپید و نیمایی هم دارد که هنوز به چاپ نرسیده است. شعر شعرای جدید را هم جسته و گریخته از طریق صفحات مجازی میخواند.ازبین شعرای بعد از انقلاب به سلمان هراتی و قیصر امین پور علاقه دارد.سهراب سپهری ،اخوان و نیما را هم می شناسد.محمد سرور رجایی را هرگز فراموش نخواهد کرد.
زمزمه با خویش کرد چشمه به فصلِ بهار/ تا نشود خسته از پیچ و خمِ کوهسار
بادِ بهاران پر از رایحه ی عاشقی ست/ عطر خوش نوبهار برده ز دل ها قرار
همّت این چشمه را سنگِ سیاهی که دید/ نرم شد و خورد شد در گذرِ روزگار
چشمه شتابان شد و راه خودش را گشود/ رود شد و رفت و رفت با نظرِ لطفِ یار
رود خودش را ندید رفت و به دریا رسید/ موجِ گریزان شد و برد ز ساحل قرار
چشمه ی عاشق منم موج شتابان منم/ ساحلِ چشمانِ تو ساحلِ زیبا کنار
ویژگی اشعار رضا
۱-عاشقانه سرودن
عاشقانه سرودن را می توان بارزترین ویژگی اشعار رضای بیرجندی در مجموعه شعرهایش دانست.ادبیات فارسی –به ویژه در حوزه شعر در طول ۱۰ قرن شاهد آثاری ازاین دست کمتر بوده است .مگر در دوره معاصر و به مدد انتشار اشعار میرزاده عشقی- استاد شهریار—رهی معیری و….که به نوعی مکاشفه در دنیای شعر و عواطف خود دست می زدنند .رضای بیرجندی خود را وارث درد تمام شاعران می داند و این هم ذات پنداری تا بدانجا پیش می رود.که به صراحت آن را بیان می کند(مانند غزل شبیه شهریاردر مجموعه در لحظه دلواپسی)
شبیه شهریار
آئینه چرا در انتظار است؟/ چون در طلبِ وصالِ یار است
شوری که در این سینه به پا شد / از شوقِ نگاه چشم یار است
ای عشق، تو با دلم چه کردی؟/ حالِ من و دل نزار و زار است
حیف ست در این جهان هستی/ گمراه شوی!، نه این قرار است!
در راهِ وصالِ تو خدایا/ پروانهی دل چه بیقرار است
آن شب که رضا غزل سرا شد/ گفتند، شبیه شهریار است!
۲-ملتزم به صنعت التزام
رضای بیرجندی شاعری ست که دوست دارد ملتزم به صنعت التزام باشد.التزام در شعر صنعتی است که شاعر در ضمن آن خود را ملتزم به استفاده از واژه ای می کند.مثلا تکرار واژه ای به منظوری خاص نظیر آنچه خاقانی در قصایدش با کواکب و اجرام آسمانی کرده است.رضای بیرجندی نیز سعی کرده تجربیات ملتزمانه ای داشته باشد.مانند شعر شهاب بی مسیر (ص۲۰)و یا شعر گلبول عشق (ص۲۲)از کتاب در لحظه دلواپسی.
شهاب بی مسیر
پریشب از پریشانی گذشتم/ ازآن شبهای ظلمانی گذشتم
و ناهید از تماشای تو می گفت/ ز ساز و نغمهاش آنی گذشتم
و بهرامِ نگاهت دیده بان بود/ من از مرزِ نگهبانی گذشتم
زُحل شد پاسبانِ آستانت/ من از او هم به آسانی گذشتم
تو ماه کامل و لبریز نوری/ من از شبهای نورانی گذشتم
شهابی بیمسیر و بیمدارم/ که از شبهای ظلمانی گذشتم
۳-تصاویر طبیعی و راز و نیاز با خدا
رضای بیرجندی از جمله شاعرانی ست که زبان و اندیشه و دیدگاه نوینی در اشعارش بوجود آورده است .شعر او با تصاویر بدیع از طبیعت و حالات درونی انسان و راز و نیاز با خدا ، ویژگی خاص و لحن مختص به خود را دارد.
آدمبرفی
برف پاک ازآسمان گسترده چتری برسرم/ لطف حق یاری کند برتشنگیِ کشورم
آدمِ برفی نشانِ صدق و انصافِ خداست/ برقِ برف و صدق و انصافِ خدا در باورم
لحظههای بیغمی افسرده حالم میکند/ یاد یار مهربان و اشک چشمانِ ترم
چونکه همدل بودن از هرهمزبانی بهتراست/ دفتر صدق و صفا و همدلی را میخرم
درشبِ تارِ دلِ من نور یک فانوس بود/ نورِ فانوسِ نگاهت شد امام و رهبرم
دانهی مهر و محبّت کاشتی در جان من/ فرصت رویش بده در لحظههای آخرم
جرعهای شهدِ غزل در کامِ تلخِ من بریز/ یا تو سیرابم بکن از چشمههای کوثرم
سوز سرمای زمستان دردلِ من ریشه کرد/ آفتاب عشق و ایمان را بتابان بر سرم
ایدئولوژی رضای بیرجندی
خواننده شعرهای رضای بیرجندی، در وهله نخست بیش از هر چیز با ایدئولوژی شاعر مواجه می شود.بیشتر اشعار رضا، مستقیم یا غیر مستقیم به بازگویی جهان بینی و اعتقادات او می پردازد.رضای بیرجندی شعر سرودن را برای ادای تعهدات و رسالتی می داند که کائنات بر دوشش نهاده است.
نگاهم میکنی
شهادت میدهم پروردگارا/ به یکتایی شکوهِ کبریا را
نگاهم میکنی از روزنِ دل/ در آن آئینه میبینم شما را
تو با مهتاب لطفت تا سحرگاه/ هدایت میکنی این آشنا را
زلالم میکنی با گوهرِ عشق/ منِ سرگشته در خوف و رجا را
نسیمِ روشنِ باغِ نگاهت/ بروبد غربتِ غمهای ما را
به لبخندت رضایت میدهم تا/ بچینی از دلم این غصهها را
معنای وطن در اشعار رضای بیرجندی
آنجا که رضای بیرجندی از وطن می گوید، منظورش تنهاایران معاصر نیست بلکه پا را فراتر از مرزهای سیاسی ایران امروز می گذارد(غزل مثنوی خراسان بزرگ ص ۵۴ کتاب در کوچه باغ بیرجند)و از مردمانی میگوید که رابعه بلخی را و حنظله بادغیسی را می شناسند.او هرات را دوست دارد و معتقد است هرات شهر اولیاء خداست.(شعر سپیدپرستوی مهاجر از کتاب سپیدارهای بلند ذهن من)
پرستوی مهاجر
ای پرستوی مهاجر/ تو از کدامین سرزمین آمدهای/ از سرزمین لالههای عاشق/ یا از دشت های شقایق؟/مردم بخارای شریف را میشناسی/ بلخ بزرگ را به یاد داری/ هنوز مردمانی که بدین سو میآیند/ شعرهای رابعه بلخی را میخوانند/ حنظله بادغیسی را میشناسند/ هرات این شهر اولیا خدا را/ همچون مرواریدی در دل خویش به یادگارسپردهاند/سمرقند راهرگز فراموش نخواهند کرد/ راستی از خجند و دوشنبه بگو/ چه مردمان خوبی دارند/ زبانشان شیرین است/ ای پرستوی مهاجر/ لختی بر شاخه این درخت بنشین/ و نفسی تازه کن/ اینجا توس است/ سالیان زیادیست که فردوسی پاک در اینجا خفته است/ و روحش نگهبان خراسان بزرگ است/ روزی این مرزها از بین میروند
ارتباط با اشعار
کمتر خواننده ای است که در ارتباط برقرار کردن با اشعار او به مشکل بیفتد.در شعر او، کلمات طوری در کنار هم چیده شده اند که هیچ کدامشان برای بقیه غریب نیست.رضای بیرجندی در اشعار سپید خود ثابت کرده که توانایی بهره گیری از لغات را دارد.
مادیان ماه
پیراهنِ شوق به تن کردهام/ تا سوار مادیانِ ماه شوم،/ مادیانی که ماهوت یال و تندر سم است/ مادیانی که رکاب سیمین میخواهد و زین طلاکوب / و سوار عاشقی چون من/ تا جلگهی شب را در نوردم/ تا به باغِ روشنِ فردا برسم/ در آنجا صبحِ تنت را در کنار پرچین بهشت میببینم/ و دستان گرمسیری تو را میفشارم/ سپس خویش را/ به رنگین کمان دره ی آغوشت می سپارم
حضور در دفاع مقدس
رضای بیرجندی یکی از شاعرانی ست که در عرصه جنگ حضور داشته است و دفاع مقدس را در نوجوانی درک کرده است.شعر رضا، سرشار از عشق، ایمان و خلوص است که ارزش های بی بدیل هویت انسانی را نشان می دهد.در شعر او جنگ وقتی زیبا و واجب می شود که رنگ دفاع مقدس به خود می گیرد.
روزهای سخت جنگ
جیم و جنگ و جبهه و تیرو تفنگ/ یاد باد آن روزهای سختِ جنگ
روزهای سادگی و بندگی/ توپ و تانک و غرّشِ تیرو تفنگ
خاکریز و خمسه و خمپارهها/ سنگِ سنگرها و سربازی زرنگ
مرد و مین و مرمی و ماسورهها/ رقص خون در زیر بارانِ فشنگ
شوق پرواز و پریدن تا به اوج/ تا به اوج از وسعتِ دنیای تنگ
یادِ خوزستان و گرمایش بخیر/ چفیه و محراب و مُهرِتکه سنگ
یاد یارانی که دل را می برند/ پاک و صاف و ساده و بی آب و رنگ
تا ابد پاینده باشی ای وطن/ دور بادَ از میهنم کابوسِ جنگ
اشعار آئینی و نگاه به موضوع مهدویت
در سه دهه اخیر شاهد نشر آثار بسیاری حول محور آئین و مذهب و مفاهیم مرتبط با آن بوده ایم .حال آنکه متاسفانه غالب این آثار به دلیل پاره ای مصلحت بینی ها و به اصطلاح سفارشی نویسی ها فاقد بار معنایی لازم هستند.در مجموعه در کوچه باغ نور و در مجموعه کوثر چشمان تو اشعاری وجود دارد که علی رغم ارتباط با مفاهیم اینچنینی دستخوش موارد فوق نشده اند .و با وجود تعداد کم و اختصار کلام شان در ایجاد فضای عاطفی و انتقال معانی ذهنی شاعر موفق عمل کرده اند.نگاه به موضوع مهدویت، در اشعار رضا به اوج خود می رسد .تا به حدی که یک مجموعه با نام در کوچه باغ انتظار سروده است که در نوع خودش کم نظیر است..این نوع نگاه، شعر رضا را سرشار از امید و بشارت کرده است. او در شعرهایش به مردم آینده ای درخشان را نوید می دهد.
سفیر صلح
پرنده پر زده از ایستگاه تنهائی/ به شوقِ دیدنِ روی تویی که میآئی
برای سوسن و سنبل ترانه میخواند/ قناری از غم دل در چمن به زیبائی
صدای غرش ابری به گوش میآید/ و باز چک چک باران پُر از شکوفائی
جوانههای نگاهت نوید امید است/ شکوفه کرده به قلبم شکوه شیدائی
سفیر سبز سلام و صنوبر صلحی/ سبوی صبر و سکوت و امید فردائی
شکسته شوکت شب را، شکوه مهتابت/ هلالِ ماهِ نگاهت، همیشه رویائی
به شوق بزم حضورت همیشه میگویم/ نویدِ صبحِ وصالِ پگاهِ یلدائی
گرفته راه نفس را غمِ نیامدنت/ یقین که میرسی از ره، یقین که میآئی
برای مطالعه بیشتر
گفتگوی رضای بیرجندی باخبرگزاری ایسنا:از مدح ائمه اطهار(ع)تا روایت حقیقت شعر آئینی
خبرگزاری ایسنا:انتشار۳کتاب از رضای بیرجندی
در مورد رضای بیرجندی بیشتر بدانید
از فروشگاه کتاب ستاره جاوید تهیه کنید
نشر ستاره جاوید ناشر تخصصی ادبیات