معرفی آثار محمود دولت آبادی
- کد خبر: 58
- /
- اسفند 18, 1400 - ۵:۴۸ ب٫ظ
- /
- فرهنگی
به گزارش رک نیور:محمود دولتآبادی به سال ۱۳۱۹ در زادگاهش، روستای دولتآباد از توابع شهر سبزوار، به دنیا آمد که فامیلی او نیز از اسم همین روستا گرفته شده است. کودکی و نوجوانی او با تحصیل و البته کارهایی مانند کفاشی، سلمانی و کارگری در روستا سپری شد.
او که نوشتن را از خیلی قبلتر شروع کرده بود، در بیستسالگی به تهران رفت تا علاقههای شخصیاش یعنی تئاتر و نوشتن را به صورت جدیتر پیگیری کند. در همین حال برای گذران زندگی به کار در چاپخانه مشغول شد. پس از مدتی کار هنری، تئاتر را برای همیشه کنار گذاشت و به عشق اولش یعنی نویسندگی پرداخت و آثارش را از سال ۱۳۴۱ در مجلات و یا به صورت کتاب منتشر کرد. او علاوه بر داستاننویسی، دستی هم در نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی دارد. در ادامه بیشتر با سبک نوشتهها و آثار او آشنا میشویم.
سبک شناسی
سبک غالب نوشتههای دولتآبادی رئالیسم است؛ یعنی بیان تمام و کمال واقعیت یک ماجرا، توصیف یک شخص یا یک مکان. او با استفاده از این سبک، داستانهایش را بهزیبایی روایت میکند؛ تاجاییکه در قسمتهایی از کتاب مخاطب حس میکند یک فیلم در مقابل او در حال نمایش است. توصیفهای او از ظاهر شخصیتها بهقدری با جزئیات و دقیق است که گویی این شخصیت را قبلا در جایی دیدهایم.
نثر دولتآبادی زنده است، جان دارد و در سریعترین زمان حسش را به مخاطبش منتقل میکند. او میگوید زبان نوشتههایش را از بیهقی وام گرفته، و این را در سادگی و دلنشینی قلم او میتوان دید. او همچنین در آثارش از زبان و گویشهای محلی نیز استفاده میکند که به دلنشینی و زیبایی متن او میافزاید.
نقش روستا در آثار دولتآبادی
دولتآبادی که کودکیاش را در روستا سپری کرده، بهخوبی توانسته از تجربیات و دیدههایش از زندگی در روستا در رمانهایش استفاده کند و در این زمینه، یعنی رمان روستایی، صاحبسبک باشد.
او توانسته، سادگی، صبر و قناعت را که از ویژگیهای بارز مردمان روستا است را به زیبایی در ذهن خواننده تصویرکند.فقر و ناآگاهی از دیگر موضوعاتی است که دولتآبادی سعی کرده تا در قاب داستانهایش به آن بپردازد. در دل همهی سردرگمیها و مشقتهایی که در تلاش است تا به خوبی به خواننده منتقل کند، میتوان کورسوی امیدی را مشاهده کرد. همان امیدی که همیشه در ذات و طبیعت روستا هست.
معرفی آثار
تهشب اولین اثر محمود دولت آبادی
«ته شب» اولین داستان محمود دولتآبادی است که در سال۱۳۴۱ در تهران به چاپ رسید. داستان در مورد کریم شخصیت اصلی کتاب است که در کوچه پسکوچههای شهرش تهران پرسه میزند و در این حین توصیفهایی از کریم، جایی که زندگی میکند و فقری که جامعهاش را فراگرفته است را میخوانیم. کریم که خود نیز از دل همین جامعه است و از فقر بینصیب نمانده، خودش را به سبب قدرت اندیشهاش دور از دیگر مردمان شهرش میبیند. در قسمتی از کتاب که شاهد گفتگوهای درونی کریم هستیم، میخوانیم:« در دنیا تنها یک چیز را – در صورتی که صاحبش آن را شناخته و به اهمیتش آگاه باشد – نمیتوان ربود و یا به نحوی غارتش کرد. آن اندیشه است. زیرا اندیشه بدون اراده انسانی در خارج از وجود صاحبش نمیتواند باشد ولی آیا ممکن است که آدم همیشه در خودش و با اندیشهاش زندگی کند؟ از آن تغذیه کند، با آن بازی کند، عشق بورزد، کینه توزی کند و از تصرف دیگران مصونش بدارد؟ آخر از همه، آن وقت چه کارش میکند؟در چه موردی از آن استفاده میکند؟ مگرنه اینکه برای به کار گرفتن و بهرهگیری از آن باید جریانش را به خارج مربوط سازد؟ و آن وقت آن خارج کجا خواهد بود؟»
داستانهای کوتاه
دولتآبادی را بیشتر با رمانها و قلم رئالیستیاش میشناسیم، اما جالب است بدانید او داستانهای کوتاهی همچون «نون نوشتن» و «بنیآدم» را هم در کارنامه خود دارد. نون نوشتن مجموعهای از یادداشتهای او از سال ۵۹ تا۷۴ است که روایتی از مسیر دشواری است که برای نوشتن طی کرده است.
بنیآدم، مجموعه شش داستان کوتاه اجتماعی است که بیشتر فضای شهری دارند. در این کتاب شخصیتپردازی و روایت متفاوتی از دولتآبادی میبینیم که در نوع خود جالب توجه است.
او درباره این داستانها کوتاه میگوید:«گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت. ولفگانگ بورشرت داشت و میتوانست بدارد که در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست.و پیشتر از او چخوف داشت که بالاخره خون قِی میکرد در آن اتاق سرد…»
کلیدر بلندترین رمان ایرانی
کلیدر بلندترین رمان ایرانی و حاصل ۱۵ سال تلاش دولتآبادی برای خلق این اثر است که در ده جلد و سه هزار صفحه نوشته شدهاست. در این کتاب که یک رمان روستایی محسوب میشود، زندگی و رنج مردمان روستانشین را در قالب کلمات به تصویر کشیده است. شخصیتپردازی قوی از بارزترین مشخصههای کتاب است که آن را در قالب شصت شخصیت در کتاب مشاهده میکنیم. کلیدر به سبب روایتش از جامعه و رویدادهایی در دل همان جامعه، برشی از تاریخ را نشان میدهد و همین باعث شده تا کلیدر تنها یک رمان و روایت یک ماجرا نباشد بلکه با خواندنش میتوان به دل برههای از تاریخ رفت و به تحلیل، آسیبشناسی و بررسی جامعه روستانشین آن زمان پرداخت وهمین ارزش کتاب را بیش از پیش میکند. در کلیدر دولتآبادی در واقع راوی پیوند عمیق انسان و طبیعت است.
دولتآبادی درباره کلیدر گفتهاست «دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از کلیدر بکنم. کلیدر از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور میکردهام که بتوانم و شاید بشود، گفت در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.»
جای خالی سلوچ روایتی فقر
جای خالی سلوچ در سال۵۷ منتشر شد. کتاب روایت داستان زندگی یک خانواده فقیر است، سلوچ، پدر خانواده تصمیم میگیرد خانه و خانواده را ترک کند، این آغاز داستان و البته آغاز مشکلات بیشتر برای و فقر بیشتر برای اعضای خانواده است. زمان رویدادهای کتاب مقارن با تقسیم اراضی کشور است که نویسنده توجه ویژهای به آن دارد و سعی کرده تا مشکلات آن برهه در روستاها را به روایت کند. در سراسر کتاب میتوان سایهی شوم فقر را حس کرد و تلاشهای مرگان، مادر خانواده برای رهایی خانوادهاش از وضعیت دشواری که در آن قرار دارند. آنچه در کتاب مشهود است اثر فقر بر انسان است که حتی ایمان و انسانیت او را تحتالشعاع قرار میدهد.
طریقِ بِسمِل شدن، تازه ترین اثر
«طریق بسمل شدن» آخرین اثر منتشرشده محمود دولتآبادی و روایتی متفاوت از جنگ است. نام زیبای کتاب یعنی بسمل شدن به معنای ذبح شدن و کشته شدن است. دولتآبادی از شگرد آشناییزدایی برای نوشتن از جنگ انتخاب کرده است. آشناییزدایی به معنای نگاه نو به موضوع است و همراه کردن مخاطب با خود تا از زاویهای نو به ماجرا بنگرد. در میدان جنگ ودر میان بارش گلوله منبع آبی وجود دارد که برای طرفین جنگ دسترسی به آن ضروری است. اینکه چرا نویسنده آب را انتخاب کرده شاید به خاطر اهمیت و حیاتی بودن این عنصر ارزشمند است که به صورت نمادین نشان دهنده وابسته بودن حیات طرفین جنگ به آن است. اما این تنها روایت کتاب نیست و در فضایی دیگر به صورت سیال به جنگهای ایران در طول تاریخ اشاره میکند. شخصیتهای کتاب نام و نشان درست و دقیقی ندارند و به نظر میرسد نویسنده از این بی هویتی شخصیتها برای نشان دادن همهگیر بودن و جهانی بودن پدیده جنگ و آثار مخربش استفاده کرده است. بخش هایی از این کتاب را در ادامه میخوانیم.
«پس متوجه شدید که منظور من از تاریخ روز چیست؟ همین. وقتی کف پاهای من و شما روی تابه داغ دارد کباب میشود، ما نمیتوانیم به یاد پاهای برهنه اجداد و تبار خود باشیم که روی ریگهای داغ صحرا از کجا به کدام سو میدویدهاند هلهلهکنان و به چه مقصدی! بلی… همین حالا باید علاج کرد کباب شدن کف پاهای امت ما را، همین حالا. شما از خود ما هستید و این سرباز هم قسم خورده است که من به خودم اجازه حرف زدن میدهم. پس بگذار به شما بگویم که ما در جبهههای سراسری با امواج انسانی طرف هستیم، موج از پی موج! آن امواج تمام قواعد همه جنگها را بر هم زدهاند. ما معیارهای یک ارتش کلاسیک را داریم، اما آنها… . به نظر میرسد شیوه و هدفشان یکی است؛ برهم زدن همه قواعد و معیارها به قیمت فدا کردن خودشان.»
دیگر آثار محمود دولت آبادی
آثار محمود دولتآبادی تاکنون به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، چینی و عربی ترجمه شده است. از دیگر آثار او میتوان به «روزگار سپری شده مردم سالخورده»، «تنگنا (نمایشنامه)»، «هجرت سلیمان»، «ازخمچنبر»، «مرد» ، «آهوی بخت من گزل»، «روز و شب یوسف»، «ما نیز مردمی هستیم»، «سلوک»، «لایههای بیابانی»، «عقیل،عقیل»، «گاوارهبان»، «ناگریزی و گزینش هنرمند (مجموعه مقاله)»، «سفر»، «اتوبوس»، «آن مادیان سرخیال»، «کارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمایشنامه)»، «ققنوس»، «باشبیرو (نمایشنامه)»، «دیدار بلوچ (سفرنامه)»، «آوسنه بابا سبحان»، «موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی»، «رد، گفت و گزار سپنج»، «صحرای مشر (طنز)» اشاره کرد.