حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری

  • کد خبر: 885
  • /
  • آبان 4, 1401 - ۷:۴۱ ب٫ظ
  • /
  • فرهنگی
حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری توضیح تصویر توضیح لینک توضیح لینک

حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری در سده پنجم هجری قمری متولد  ۴۲۷ در نیشابور – درگذشته 517در نیشابور) که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده‌است در نیشابور زاده شد.

 فقه را در میان‌سالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث،تفسیر،فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فرا گرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.

در نزدیک سال ۴۴۹ (هجری قمری) زیر پوشش و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی درباره معادله‌های درجه سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله و از آنجا که با خواجه نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت پادشاه جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی آماده می‌شود و در همین سال‌ها (نزدیک ۴۵۸) طرح سر و سامان دادن گاه‌شمار را تنظیم می‌کند. خیام گاه‌شمار جلالی یا تقویم جلالی را دسته‌بندی کرد که به نام جلال‌الدین ملک‌شاه مشهور است، ولی پس از مرگ ملک‌شاه این گاه‌شمار به کار نرفت . در این دوران خیام به عنوان ستاره‌شناس در دربار خدمت می‌کرد هرچند به ستاره‌شناسی باوری نداشت.  در همین سال‌ها (۴۵۶) خیام مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس  را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها را شرح می‌دهد. همچنین گفته می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک‌شاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نموده‌است.  

پس از درگذشت ملک‌شاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه (زیج) قطع شد بعد از سال ۴۷۹ خیام اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً رساله‌های میزان الحکم و قسطاس المستقیم را در آنجا نوشت. رساله مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) نیز احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.

توضیح تصویر

مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷–۵۲۰ هجری قمری می‌دانند که در نیشابور رخ داد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز مرگ او را سال ۵۱۶ نوشته‌اند، ولی پس از بررسی‌های لازم مشخص گردیده که تاریخ مرگ وی سال ۵۱۷ هجری قمری بوده‌است. آرامگاه وی هم‌اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.

شرایط دوران خیام

در زمان خیام فرقه‌های گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند.

فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاه خود را نداشت – حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامه خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد شد. در آنجا، خواجه نظام‌الملک همه باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. در زمینه‌های سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:

  • سقوط دولت آل بویه
  • قیام دولتِ سلجوقی
  • جنگ‌های صلیبی
  • ظهور باطنیان

در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به پایانِ عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضی سمرقندی او را «حجة الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک یاد می‌کنند.

گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده‌است، ولی آوازه وی بیشتر با انگیزه نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آن‌که رباعیات خیام را به بیشترِ زبان‌های زنده برگردان نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی برگردانده است که مایه شهرت بیشتر وی در مغرب زمین شده‌است.

القاب خیام نیشابوری

حکیم حجة الحق، خواجه، امام، الفیلسوف حجة الحق، خواجه امام، حکیم جهان و فیلسوف گیتی، الشیخ الامام، الشیخ الاجل حجة الحق، علامه خواجه، قدوه الفضل، سلطان العلماء، ملک الحکماء، امام خراسان، من اعیان المنجّمین، الحکیم الفاضل الاوحد، خواجه حکیم، الحکیم الفاضل، نادره فلک، تالی ابن سینا، حکیم عارف به جمیع انواع حکمت به ویژه ریاضی، مسلط بر تمامی اجزای حکمت و ریاضیات و معقولات، در اکثر علوم خاصه در نجوم سرآمد زمان، فیلسوف الوقت، سیدالمحقّقین، ملک الحکماء، الادیب الاریب الخطیر، الفلکی الکبیر، حجة الحق والیقین، نصیرالحکمة و الدین، فیلسوف العالمین، نصرة الدّین، الحیر الهمام، سیّدالحکماءالمشرق و المغرب، السیّدالاجل، فیلسوف العالم، به‌طور قطع در حکمت و نجوم بی‌همتا، علامه دوران، بر دانش یونان مسلط و غیره..

خیام در افسانه ها

انابه:افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و جام می او را به زمین انداخت و شکست. پس خیام چنین سرود:

ابریق می مرا شکستی، ربی

بر من در عیش را ببستی، ربی

من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستی

خاکم به دهن مگر تو مستی، ربی

پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!

وآن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!

من بد کنم و تو بد مکافات کنی

پس فرق میان من و تو چیست بگو!

و چون این‌گونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد.

البته جدا از افسانه‌ها در اینکه دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.

ای رفته و بازآمده بل هم گشته:در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. شماری، دست به کارِ بازسازی آن آموزشگاه بودند و چارپایانی، پیوسته بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره) را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه می‌ترسید و هیچ‌کس نمی‌توانست آن را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این‌که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟ خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بوده و پس از مردن، به این شکل درآمده و دوباره به دنیا بازگشته‌است (اشاره به نظریه تناسخ)و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

 ای رفته و بازآمده بَل هُم گشته

نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده و سم گشته

ریشت ز عقب درآمده، دُم گشته

وچون متوجه شدکه او را شناخته‌ام، به درون مدرسه رفتن تن درداد.

سه یار دبستانی:بنا به روایتی، خیام و حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که هریک در بزرگسالی به راهی رفتند. حسن، رهبری فرقه اسماعیلیه را بر عهده گرفت؛ خواجه نظام‌الملک، سیاست‌مداری بزرگ شد؛ و خیام، شاعر و اندیشمندی گوشه‌گیر شد که در آثارش اندیشه‌های نو و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود داشت.

برپایه داستان سه یار دبستانی، این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشته بودند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رسانَد. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار ماهیانه برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند.

چنان‌که محمدعلی فروغی در پیش گفتار تصحیح خود از خیام اشاره کرده‌است: این داستان سند معتبری ندارد، و تازه اگر راست باشد، حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده‌باشند، که بسیار دور از ذهن است. به‌علاوه، هیچ‌یک از هم دوره‌های خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.

دستاوردهای خیام

1-ریاضیات

پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به‌واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به‌واسطه ترجمه رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سده ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است،می‌توان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. کهن‌ترین کتابی که از خیام نامی به میان آورده و نویسنده آن هم‌دوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف چهار مقاله است؛ ولی او خیام را در ردیف منجمین  ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد.  با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضی‌دانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:

خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آن‌ها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون‌وسطایی و احتمالاً برجسته‌ترین آن‌ها در این علم است.

او نخستین کسی بود که نشان داد معادله درجه سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند. «آنچه که در هر حالت پنداشته شده رخ می‌دهد بستگی به این دارد که آن مقاطع مخروطی که وی از آن‌ها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یک‌دیگر را برش ندهند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را برش ندهند.  گفته: خیام «نخستین کسی بود که گفت معادله درجه سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجه دوم حل کرد، ولی می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.همچنین گفته: «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریه هندسی معادلات درجه سوم موفق‌ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.

یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصول موضوعه هندسه اقلیدسی اصل موضوعه پنجم اقلیدس را درباره قضیه خطوط متوازی که شالوده هندسه اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد.  به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقی‌مانده از این کتاب در کتابخانه لایدن در هلند قرار دارد.

2-ستاره‌شناسی

یکی از برجسته‌ترین کارهای خیام را می‌توان سروسامان دادن گاه‌شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دوره پادشاهی ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶–۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود. سروسامان دادن در ۲۵ فروردین ۴۵۸ هجری خورشیدی (۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری) انجام شد.

3-مسائل نجومیه

خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس پژوهش‌ها و نوشته‌های مهمی دارد. از جمله آن‌ها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مقاطع مخروطی با هم قابل حل هستند. رگن باور دارد که «هر کس که ترجمه انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیررا بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و نیز، از نکات بسیار جالب توجهی در تاریخ انواع گوناگون معادلات مطلع خواهد شد. مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود پاسخ‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته‌است.

4-فلسفه

تاکنون از خیام پنج رساله فلسفی یافت شده‌است که عبارت‌اند از: فی الکون و التکلیف، فی الوجود، الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی، الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقا و در علم کلیات وجود. از این میان تنها رساله در علم کلیات وجود به فارسی بوده و سایرین به زبان عربی می‌باشند.  همچنین خیام به درخواست جمعی از دانشمندان اصفهانی در سال ۴۷۲ هجری قمری ترجمه ای به فارسی از خطبه توحیدیه ابن سینا انجام داده‌است.

در سفری به شیراز در سال ۴۷۳ هجری قمری خیام نامه ای از ابونصر محمد بن عبدالرحیم سفری، قاضی القضات فارس – که زمانی شاگرد ابن سینا بوده‌است – دریافت می‌کند که حاوی دو مسئله در باب «کون» و «تکلیف» بود. آن گاه خیام در فرصت اندکی که در اختیار داشت، رساله کوتاهی را به رشته تحریر درآورد که می‌توان آن را چکیده و آرای بسیاری از فیلسوفان دوره اسلامی در دو مقوله مذکور دانست. در این رساله خیام بحث را از مبانی منطقی آغاز، و به اجمال گذری بر مسئله «کون» می‌کند و سرانجام به مسئله «تکلیف» می‌پردازد.

رساله الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی نوشتاری درباره اثبات اصالت ماهیت، به معنای ذات و اعتباریت وجود می‌باشد که موضوع اصلی رساله فی الوجود است و خیام برای اثبات این نظریه، برهان‌هایی اقامه کرده و به دفع اشکالاتی پرداخته که فیلسوفان پیشین، بدین تفصیل بدان‌ها نپرداخته‌اند. رساله در علم کلیات وجود یا «سلسله الترتیب» آخرین رساله فلسفی خیام و تنها اثر برجای مانده از او به زبان فارسی است که در چند فصل تشکیل یافته. این اثر در پاسخ به درخواست یکی از وزیران سلجوقی، که بارها تحریر رساله‌ای در علم کلیات را از خیام طلب کرده بود، به رشته تحریر درآمد. براساس شواهد تاریخی این رساله احتمال نزدیک به سال ۵۰۰ هجری قمری نوشته شده‌است.

5-موسیقی

خیام به واکاوی ریاضی موسیقی نیز پرداخته‌است و در القول علی اجناس الذی بالاربعه مسئله تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پرده بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.

6-ادبیات

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که هم دوره‌هایش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند.هم دوره‌های خیام نظیر نظامی عروضی  یا  ابوالحسن   بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.

گویا ترانه‌های خیام در زمان زیستنش به دلیل خشک مغزی مردم پنهان بوده و دسته‌بندی نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیه جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده‌است.

قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. و مؤلف آن خیام را در زمره شعرای خراسان نام برده و ترجمه حال او را آورده‌است.

کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است. این کتاب نزدیک ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ هجری قمری تصنیف شده‌است.

کتابهای دیگر علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند:.

تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)،

 تاریخ گزیده حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، 

نزهة المجالس (۷۳۱ ق)،

مونس الاحرار (۷۴۱ ق).

جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانه مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ هجری قمری کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانه شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخب‌های اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام در میان آنها وجود دارد دارد..

نسخه‌ها

تا کنون قدیمترین مجموعه اصیل از رباعیاتی که به خیام منسوب است، نسخه «بودلن» اکسفورد می‌باشد که در سال ۸۶۵ در شیراز نوشته شده. یعنی سه قرن بعد از خیام و دارای ۱۵۸ رباعی است، رباعیات بیگانه نیز در این مجموعه دیده‌می‌شود.

از آنجا که هیچ دیوان تنظیم‌شده‌ای توسط خود خیام یا دیگران در زمان کوتاهی پس از مرگ وی به دست نیامده‌است، در مورد تعداد این رباعی‌ها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد. از این‌رو بسیاری از پژوهشگران اروپایی و ایرانی به فکر تمییز و تشخیص اشعار قطعی و مسلم وی افتاده‌اند که حاصل آن نسخه‌های متعدد و متفاوتی از رباعیات خیام است.

نسخه‌های اروپایی

آرتور کریستنسن اولین کسی بود که به فکر تعیین رباعیات اصیل و حذف رباعیات جعلی از مجموعه اشعار منسوب به خیام افتاده‌است. او روش‌های متفاوتی برای تشخیص ترانه‌های حقیقی در نظر گرفت که یکی از این روش‌ها تفکیک اشعاری بود که دارای نام خیام بودند. اما خود او نیز پس از مدتی به این روش شک کرد، چراکه از مضمون بعضی از آنها برمی‌آمد که شاعر دیگری آن را درباره خیام گفته باشد. علاوه بر آن تعداد این‌گونه رباعیات از ده یا دوازده رباعی تجاوز نمی‌کرد.

پس از کریستنسن، والنتین ژوکوفسکی نیز نسخه‌ای از رباعیات خیام را با عنوان عمر خیام و رباعیات سرگردان تهیه کرد که در آن برای تشخیص رباعیات حقیقی خیام از روش دیگری استفاده شده‌است. او ۸۲ ترانه‌ای را که غیر از خیام به شاعران دیگری هم نسبت داده‌اند حذف کرد. این طریقه ژوکوفسکی بین اندیشمندان طرفدارانی پیدا کرد و برخی از محققان روش وی را مناسب دانستند. پس از او کریستنسن و ادوارد دنیسن‌راس نیز این فرضیه را دنبال کردند و اشعار حذف شده را به ۱۰۱ رباعی رساندند.

اما دکتر فردریش‌روزن روش ژوکوفسکی و پیروانش را مناسب ندانست و بر رد این نظریه چنین استدلال کرد: «ما نمی‌توانیم فقط به پیدا شدن یک رباعی در دیوانی بدون ملاحظه معنی آن، رباعی را به صاحب آن دیوان نسبت دهیم، زیرا علاوه بر این‌که اشعار گویندگان دیگر داخل گفته‌های خیام شده، ممکن است از رباعیات خیام هم به دیوان سایر شعرا راه یافته باشد.

خود روزن تشخیص رباعیات اصلی خیام را از روی مفاهیم فلسفی ممکن می‌دانست و در نسخه رباعیات خیام خودش، پس از معرفی ۲۳ رباعی و ۵ قطعه شعر عربی چنین اظهار نظر می‌کند: «رباعیات و اشعاری که از عالم تفکرات اشعار یادشده دور هستند ابداً به خیام مربوط نیستند و باید آنها را جزء اضافات محسوب داشت و اشعاری که به‌عکس دارای این افکار هستند، ممکن است از آثار او باشند. شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون فیتزجرالد انگلیسی است که با  ترجمه شاعرانه رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعه خود اشعاری از خیام آورده است که نسبت آنها به خیام جایز نیست.

پیشینه پژوهش‌ها درمورد شخصیت و شعر خیام در ایران

تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت: « اگر یکنفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیده خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد  بود ». بی مبالاتی نسخه نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌هایی خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.

و دلیل دیگر مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس     می خوارگی کرده است و رباعی‌ای گفته است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده است. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده است.

ظاهراً نخستین فردی که در ایران به فکر تعیین و تفکیک رباعیات اصیل خیام افتاد غلامرضا رشید یاسمی بود. او در نسخه خود که در سال ۱۳۰۳ منتشر کرد، از بین ۳۴۰ رباعی منتسب به خیام، ۲۴۰ رباعی را قابل قبول دانست. 

پس از آن صادق هدایت  دو اثر درباره خیام منتشر کرده‌است: مقاله «مقدمه‌ای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانه‌های خیام را  در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. نسخه هدایت با عنوان ترانه‌های خیام شامل ۱۱۹ رباعی بود.

سپس در سال ۱۳۲۱ خورشیدی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را با استفاده از منابع قدیمی کتابخانه‌های ایران و ترکیه، نسخه‌ای از رباعیات خیام را که شامل ۱۷۸ رباعی منسوب به خیام بود منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱78 رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده‌است.  

در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانسته‌اند نقد، و بر دین‌داری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده‌است.

این رویکردهای فروغی و غنی درمیان خیام‌پژوهان ایرانی جایگاه ویژه‌ای یافت وپژوهشگرانی چون اسماعیل یکانی در” عمر خیام نادره ایام “(۱۳۴۲)، محمدمهدی فولادوند در “خیام‌شناسی”(۱۳۴۷)جعفر آقایان چاووشی در “سیری در افکار علمی و فلسفی حکیم عمر خیام نیشابوری” (۱۳۵۸ ) علیرضا ذکاوتی قراگزلو در “عمر خیام نیشابوری حکیم و شاعر “(۱۳۷۷ ) خیام را با همان رویکرد معرفی کرده‌اند.

البته در سال ۱۳۳۶ احمد شاملو هم نسخه‌ای از رباعیات خیام را که دارای ۱۲۵ رباعی است در کتابی به نام ترانه‌ها ارائه کرد. 

علی دشتی نیز در سال ۱۳۴۴ در کتابی با عنوان دمی با خیام ۸۱ رباعی را رباعیات حقیقی خیام می‌داند و ۲۰ رباعی دیگر را خیامانه می‌خواند.

اصالت رباعیات

تنها سند مهمی که از رباعیات اصلی خیام در دست می‌باشد، عبارتست از رباعیات سیزده گانه مونس الاحرار که در سال ۷۴۱ قمری نوشته شده و در خاتمه کتاب رباعیات روزن استنساخ و در برلین چاپ شده‌است. رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، با روح و فلسفه و طرز نگارش خیام، درست جور می‌آیند. و انتقاد مؤلف «مرصاد‌العباد» به آن‌ها نیز وارد است پس در اصالت این سیزده رباعی و دو رباعی نقل شده در مرصادالعباد. که یکی از آن‌ها در هر دو تکرار شده، شکی باقی نمی‌ماند و ضمناً معلوم می‌شود که گوینده آن‌ها یک فلسفه مستقل و طرز فکر و اسلوب معین داشته و نشان می‌دهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی سر و کار داریم.

از این رو، با کمال اطمینان می‌توانیم این رباعیات چهارده‌گانه را از خود شاعر بدانیم و آن‌ها را کلید و محکِ شناسایی رباعیات دیگر خیام قرار بدهیم. در این صورت، هر رباعی که یک کلمه یا کنایه مشکوک و صوفی مشرب داشت، نسبتِ آن به خیام جایز نیست. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و روش فلسفی وی تا اندازه زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و بی‌آلایش است و در شعر پیرو کسی نیست.. وانگهی؛ هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی رایج نبوده‌است بلکه به واسطه داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است.

کوتاه سخن

ترانه‌های خیام هیچ وقت تازگی خود را از دست نخواهد داد. او با ترانه‌هایش تمام مسایل مهم و تاریک فلسفی که در ادوار مختلف انسان را سرگردان کرده و افکاری که به او تحمیل شده و اسراری که برایش لاینحل مانده است را مطرح کرده است.

فریادهای خیام انعکاس دردها، اضطراب‌ها، ترس‌ها، امیدها و یأس‌های میلیون‌ها نفر از نسل بشر است که پی‌درپی فکر آنها را عذاب داده‌است. خیام سعی می‌کند در ترانه‌های خودش با زبان و سبک غریبی همه این مشکلات، معماها و مجهولات را آشکارا حل بکند. او در قالب ترانه  مسایل دینی و فلسفی را بیان می‌کند. تا بتواند راه حل محسوس و عقلی برایش بجوید.

ترانه‌های خیام آینه است که هر انسانی می‌تواند  افکار خودش را در آن ببیند و شرابی که او در ترانه‌هایش می‌گوید شاید استعاره‌ای  از روح یا جان آدمی باشد و کوزه بدن انسان و این بر جذابیت ترانه‌ها افزوده و رمز ماندگاری آن است.

تعدد و تنوع رباعیات منسوب به او و تناقض میان آنها از یک‌سو و آثار فلسفی و کلامی خیام و به کار رفتن واژه‌هایی چون امام، حکیم و حجة الحق برای خیام از سوی دیگر باعث شده به این پندار روی آوریم که ممکن نیست کسی که کتاب‌هایی مانند کون و تکلیف و رسائلی درباره وجود و خلقت نوشته باشد، رباعیاتی بسراید که از آن بوی شرک و کفر به مشام برسد.

با توجه به آنچه که گفته شد اینگونه می‌توان استنباط کرد که خیام دانشمندی خداشناس بوده است که تمام وقتش را صرف مطالعه و تحقیق و تفحص و تالیف کتب در علوم مختلف گذرانده است و هیچگاه ادعای شاعری نداشته است و به دلایلی در زمان حیاتش رباعیات خویش را منتشر نکرده است. حکیم عمر خیام دانشمندی خداشناس بوده است والله اعلم.

توضیح لینک توضیح لینک توضیح لینک توضیح لینک

توضیح تصویر