خدمات ملکه گوهر شاد بیگم و فرزندان او به فرهنگ،هنر و تمدن خراسان بزرگ
- کد خبر: 879
- /
- آبان 4, 1401 - ۷:۲۵ ب٫ظ
- /
- فرهنگی
گرچه هرات در بيشتر دورههاي تاريخي به عنوان يكي از مهمترين شهرهاي خراسان به شمار ميرفته، ولي دوران شكوفايي و اوج زيبايي آن مربوط به عصر تيموريان است. بهويژه دوره صد سالة سلطنت شاهرخ میرزا، سلطان ابوسعيد و سلطان حسين بايقرا، اين شهر مركز تجمع دانشمندان و هنرمندان و محل رونق و شكوفايی هنرهايی چون كتابسازي، مينياتور، تذهيب و خوش نويسي بوده است. عظمت و اهميت اين شهر در سرزمين خراسان و جايگاه علمي، ادبي، سياسي، اجتماعي آن آوازة جلال و جمال و ابُهت آن را در سرتاسر جهان آن روزگار پراكنده بود.
در آن دوران هزاران دانشمند، سخنور، شاعر، نويسنده، هنرمند، نقاش، تذهيب كار و خطاط و موسيقي دان زبر دست و ماهر در آن شهر کار ميكردند. براي شاعران و نقاشان و ديگر هنرمندان بزرگ اين كانون عظيم هنري در تاريخ فرهنگ و تمدن خراسان آن زمان به نام مكتب هرات خوانده شده است.
شاهان تیموری هرات علم دوست و تمدن خواه بودند و برای ساختن تمدن اسلامی در هرات و خراسان از هیچ تلاشی چشم پوشی نمیکردند. هر کدام از این سلاطین و قتی به قدرت میرسیدند وزرای کار آگاه و مدبّری را برای خویش میگماشتند و از سرمایههای انسانی و ظرفیتهایی که در سرزمینهای اسلامی بود به نحوی شایستة استفاده میکردند. از جمله اين پادشاهان ميتوان از شاهرخ میرزا نام برد. او هرات را پايتخت خود قرار داد و آن جا را پرورشگاه هنر ساخت. هرات در زمان او به درجة عظمت و اعتبار رسيد.
سلاطین تیموری با رویکرد دینی در ساختن تمدن تلاش فراوان نمودند و به خراسان زمین و به خصوص هرات عزتِ تازه بخشیدند. این شاهان دلسوز و متمدن از شرایط فرهنگی هرات باستان به خوبی استفاده نموده و تأثیرات آن را در کارکردهای خویش به نمایش گذاشتند. فضای اجتماعی هرات نیز تقاضای چنین کارکرد را از این خاندان داشتند، چون اکثر امراء تیموری پرورده همین آب و خاک بودند. آنان نیز حق تربیت درست شان را در این سرزمین برآورده نموده و برای آباد کردن و پیشرفت هرات کارهای اساسی را با جدّیت شروع نمودند. این روند پویا که منجر به کمال و شهرت هرات گردید از زمان شاهرخ میرزا شروع شده و تا شاه آزاد اندیش تیموری (سلطان حسین بایقرا) ادامه پیدا نمود.
شاهرخ شروع کننده فرایندی است که نتیجهاش تبدیل شدن هرات به شهر نمونة فرهنگی در دنیای اسلام است. دوران حکومت تقریباً نیم قرن وی (807 – 850) ه ق طلوع خورشیدی است بر تمامی گوشههای تاریک تمدن فراموش شدة هرات. شاهرخ طریقةای را پایه گذاری نمود که شاهان دیگر تیموری در تداوم آن حرکت کردند و به دستاوردهای بینظیرِ رسیدند. او ابتداء به ایجاد امنیت سراسری در قلمرو وسیع حکومتش کوشید.
در قدم دوم او برای جذب دانشمندان و اهل فکر و فن بسیار کوشا بود و به آنان فرصت میداد تا در راه انتشار علم و آگاهی دینی تلاش نمایند و به مردم روحیة دینی همراه با آگاهی علمی بدهند، مردم را به علم آموزی و ارتقای فرهنگی تشویق میکرد. زمینههای بحث و مناظره علمی را خود او در موارد مختلف در دربار سلطنتی و جاهای دیگر مهیا میساخت.
شاهرخ با به وجود آوردن آرامش و فضای گرم و پر ثمر فرهنگی در هرات توانست خیلی از دانشمندان و صاحبان حرفه را مجذوب هرات کند و با آمدن آنها، هرات با خیلی از سبکها و مکتبها در زمینههای ادبیات، معماری، نقاشی، سفالگری، و دهها هنر دیگر آشنا شد. از هر جای دنیای اسلام و حتی کشور چین که در آن هنگام از طرف خاندان فرهنگ پرور “مینک” اداره میشد و امپراتوری عظیمی در شرق داشت، هنر پیشگان به هرات میآمدند و در ساختن تمدن و پویا سازی فرهنگ کار میکردند.
این رابطههای تنگاتنگ و دو جانبه موجب امتزاج ارزشهای فرهنگی و تمدنی شدند که به ارزش تاریخی هرات کمک زیاد کرد. این وضع به توسعهء فرهنگی و تجلی مظاهر تمدن در هرات منتهی شد و در نتیجه، هرات در تاریخ تمدن اسلام جایگاه ارزشمندی پیدا نمود.
وقتی از شکوفایی تمدن در هرات صحبت به میان میآید نمیتوان ملکة گوهرشاد بیگم را ندید و از کنار او بیتفاوت گذشت و نقش او را در این گسترش فرهنگی در نظر نگرفت، او در واقع به عنوان مشاور و وزیر شاهرخ در کنار شوهرش نقش بسیار سازنده و ارزندهای داشت. این زن نیکو کار، ثروتمند، ادب دوست، هنر پرور، با وقار، خردمند، با احتیاط و با سیاست، تمام هم و غم خویش را در راه توسعه تمدن و فرهنگ هرات به کار برد.
او مشوّقی خوب برای شوهرش در جهت جهانداری و پیشرفت قلمرو تحت حاکمیتش بود.. ملکه گوهر شاد بیگم همواره عاشق ادبیات، شعر و شاعری بود، وی به شاعران احترام میگذاشت و به آنها بذلهای شاهانه میکرد. همین طور معماران، هنرمندان، اهل فن، نقاشان، نویسندگان و همة آنانکه در راه ترقی هرات میتوانستند کاری نمایند مورد حمایت این خانم متمدن قرار میگرفتند. او همیشه به زبان فارسی حرف میزد و این زبان را در دربار سلطنتی به زبان رسمی تبدیل کرده بود.
تحت حمایت او علاوه بر زبان فارسی، فرهنگ خراسانی نیز به عنصر اصلی در دربار تیموریان ارتقاء یافت. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق حمایت بیدریغ خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود بوجود آوردند. عبدالرحمن جامی یکی از مشهورترین هنرمندان بود که تحت حمایت ایشان قرار گرفت. ملکه گوهرشاد بیگم به تاریخ و ادبیات علاقهمند بود و مهری هروی، شاعره نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود.
ملکه گوهرشاد بیگم سخت علاقمند به توسعه فرهنگی هرات بود و رسیدن به این آرمان را در دانش پروری و علم آموزی میدانست، وی مدارسِ زیادی را ساخت و در پویایی آن از هیچ کوششی فرو گذار نکرد. ملکه گوهرشاد بیگم مردم را به این کانونها فرا میخواند و در زمان او از اهل علم استقبال فراوان میشد. با علم آموزان رفتار خوب صورت میگرفت و به علم آنان ارج قائل بود. علم در این عصر از جایگاه والایی بر خوردار بود. این احترام به علم و دانش از جانب این ملکه و شوهرش توانست در عرض کمتر از نیم قرن رنسانس تمدن را در هرات بوجود بیاورد.
شاهرخ در حقیقت تحت تأثیر اندیشه مترقی و متمدن ملکه گوهرشاد بیگم قرار داشت و هر وقت که او را سستی و غفلت فرا میگرفت این گوهرشاد بود که وی را دوباره در این راه نیرو میبخشید و ارادهاش را قویتر از پیش میساخت. ملکه گوهرشاد یگانه زن آن روزگار هرات است که چنین نقش موثرِ را در گسترش و ارتقاء تمدن در هرات به صورت خاص و در تمامی قلمرو امپراتوری تیموری به صورت عام دارا بوده است.
ملکه گوهرشاد بیگم به معماری علاقة شدید داشت و در کنار سلطان شاهرخ شوهرش یادگارهای گرانبهایی از معماری دورانش را به جا گذاشته اند. این زن آبادگر، به مظاهر تمدن اسلامی در هرات و خراسان توجه اساسی داشته است و آن را در عمارتها و بناهایی عظیم و ماندگاری به دل جغرافیای این سرزمین به یادگار گذاشته و امروزه یکی از افتخارات جهان اسلام به شمار میآید.
ملکه گوهرشاد بیگم تنها زنی است که با یافتن فرصت در آن عصر طلایی نام نیک و شخصیت عالی منشانهاش را در اوراق تاریخ تمدن اسلام ثبت جاودانه نمود و این را به تمامی مردان عالم فهماند که زن مسلمان میتواند در چارچوب ارزشهای دین اسلام و پارادایم فرهنگ شرقی همانند مردان راست قامت و درست کردار خدمات ارزندة به بشریت تقدیم نماید. کار کردهای این زن نمونه در تاریخ تمدن اسلام الگوی خوبی است برای تمامی زنان عالم و بویژه زنان باایمان و تمدن خواه اسلامی.
ملکه گوهرشاد بیگم به عنوان زنِ اول امپراتوری شاهرخ همچنانکه در راستای توسعه فرهنگی و پیشرفت تمدن و بهبود اوضاع عمومی کارآئی موثرِ داشته است نقش ارزنده در بهینه سازی وضعیت زنان نیز بازی میکرده است. اما فضای عمومی و ناشی از سنتهای کهن جامعه که متأسفانه همراه با ارزشهای دینی خلط شده و ظاهراً جدایی ناپذیر گردیده بود انگیزه علم دوستی گوهرشاد آغا را نیز در مورد زنان تحت فشار قرار میداد. او نمیتوانست بر خلاف جریانی که در جامعه رایج بود شنا نماید زیرا برچسپهای انحرافی یقیناً دامن این بانوی فرهنگ پرور را میآلایید و تهمت بیدینی را به او میزدند. روحیة جمعی به عنوان فرهنگ کلی در جامعه کهکشان هفت رنگی بود از رنگ ظاهرِ دین، عرف و سنتهای به جامانده از دورههای پشین، خرافات و هنجارهای بیارزش که گذشتن از آن به قیمت بیغیرتی شخص محاسبه میشد.
واضح است که دین مبارک اسلام در زمینههای تعلیم و تربیت و فعالیتهای فرهنگی و پیشرفت تمدن به زن و مرد توصیههای اساسی دارد و زنان را هیچگاه از این نعمت الهی محروم نکرده بلکه تشویق نیز نموده است؛ اما باز هم فضای عمومی ناشی از عوامل که در فوق اشاره شد طوری بود که بایست زنان از این عرصه بدور نگهداشته شوند. متاسفانه این وضعیت نیمی از جمعیت هرات و خراسان را به رکود اجباری رو به رو کرده بود و زنان محکوم به خانه نشینی بودند که حتی ملکه گوهرشاد بیگم که بانوی متمدن و فرهنگ پرور عصر خودش بود نیز در مقابل چنین روند، نمیتوانست کاری از پیش ببرد.
اما زنان شاهان تیموری آزادی داشتند. خیلی از زنان تیموری میتوانستند بدون جاه طلبی در امور سیاسی و عمارت سازی فعالیت نمایند به طور مثال میتوان از مه پری خاتون، همسر علاء الدین کیقباد، سازندة پنج کاروانسرا و مجتمعی بزرگ در کیسری یاد کرد.
کوتاه سخن آنکه:
نویسنده این کتاب با مطالعه منابع مختلف در دسترس کوشیده است بسیاری از مطالب و موضوعات اساسی مرتبط به تاریخ تمدن اسلام در دوران تیموری از جمله شکوفایی تمدن و فرهنگ خراسان بزرگ در عرصة معماری در هرات، سمرقند و مشهد را به مردم زمانه بشناساند که در عصر شاهرخ پایه گزاری شده است و در امتداد زمان در دورههای بعدی، سلاطین دیگر این خاندان ادامه یافته است.
این توسعه و شکوفایی فرهنگی مدیون اراده قاطع و مدیریت سالم شاهان تیموری بویژه شاهرخ تیموری و همسرش ملکه گوهر شاد بیگم و فرزندان علم دوست و هنرمند آن دو بوده است.
نگاه شاهان تیموری در ارتباط با پیشرفت و توسعه فرهنگی خراسان و بویژه هرات براساس پارادایم دینی بوده است. این نوع نگاه در تمامی مظاهر فرهنگ و تمدن این دوره بهوضوح قابل مشاهده است.
توجه و ارزش قایل شدن به بستر تمدن ساز و آموزش نیروی انسانی در جهت ارتقای فرهنگ و تمدن اسلامی نکته بارز است که شاهان تیموری و در ابتدا شاهرخ بدان توجه نموده است.
تأثیر پذیری شاهرخ از نظرات علمی و فرهنگی ملکه گوهرشاد بیگم یکی از نکتههایی است که در این کتاب به آن توجه شده است. این زن مدیر و مدبر و علم دوست و فرهنگ پرور در تمامی عرصههای پیشرفت هرات در دوران شوهرش شاهرخ میرزا نقش اساسی داشته است.
کتابی که در پیش روی شماست شامل شش فصل است که به ترتیب زندگینامه و خدمات ملکه گوهرشاد بیگم و فرزندان او الغ بیگ، ابراهیم میرزا و بایسنقر میرزا را شرح داده است.در فصل پنجم و ششم نگرشی بر کانون های درخشان علمی هرات و سمرقند نموده است.