حق امیرالمؤمنین بر گردن انسانیت
- کد خبر: 7958
- /
- فروردین 22, 1402 - ۱۰:۲۳ ب٫ظ
- /
- فرهنگی
حق امیرالمؤمنین بر گردن انسانیت.امیرمؤمنان چه حقها که بر گردن انسان و انسانیت ندارد! پس آیا تلاش برای شناخت و معرفت حضرت مولا و شناخت سبک زندگی و سیره مبارکش، وظیفه همه انسانها خصوصا مسلمانان در همه اعصار نیست؟آیا ترویج سبک و سیره حکومت علوی وظیفهای جدی و سرنوشتساز به ویژه در عصر و شرایط کنونی برای همه مسئولان و مردم نیست؟! آیا حق این امام والا بر گردن انسان و انسانیت را آن چنان که باید شناختهایم؟!
به گزارش رک نیوز و به نقل ازخبرگزاری فارس،فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- خراسان نوشت: امیرالمؤمنین آن پرورده دامان خاتمالنبیین، برترین و والاترین مخلوق حضرت ربالعالمین است و ارزشمندترین هدیه و عطیه الهی بعد از محمد مصطفی (ص) به اهل آسمان و زمین. همو که «جان پیامبر» و عبدصالح خداوند و تجسم عبودیت و بندگی بود. مرید و مطیع محض حبیب خدا، علمدار حضرت مصطفی، ایستاده بر قله دانایی و باب مدینه علم نبوی.
همان علی که حتی لحظهای از عمر گرانبهایش در شرک و کفر سپری نشد و اولین مرد ایمان آورنده به آیین پاک محمدی بود. همان علی که به فرمایش حضرت ختمی مرتبت برای پیامبر به منزله هارون برای موسی کلیم بود و «حدیثدار» از زبان آخرین برگزیده پروردگار در شأن و مقام او جاری شد.
همو که برادر، پسر عم، وصی، جانشین، جان فدا، مرید و مطیع و جان پیامبر اعظم(ص) بود. همان علی که ازهد، اتقی، اعدل، اعلم، اشجع بود و خداوند علی اعلی این عبد صالح را خود به علی نامبردار فرمود و مقام کبریایی حضرت رحمان و رحیم خود فرمان داد که علی را «امیرالمؤمنین» خطاب کنند.
و چه امیرالمژمنینی که دریای علم و حکمت و معرفت در وجودش موج می زد اما حتی یک «دم» و یک «قدم» بر پیامبر عظیم الشأن اسلام در هیچ امری پیشی و سبقت نگرفت چه رسد به سرپیچی و اطاعت نکردن از رسول خدا (ص).
حضرت مولا پس از حبیب خدا، بی همتا بود در ایمان و باور به حق تعالی، در توکل و بندگی در خلوص نیت و اخلاص در عمل، در مقابله با کفر و جهل و گمراهی و شرکت و نفاق و ریا، حضرت علی بن ابیطالب تجسم تام و تمام انسانیت، جلوه و آیه و آینه تمام نما و جلوه حضرت آفریدگار بود.
او که «قرآن ناطق» بود و کلام و کردارش خدایی و قرآنی و محمدی در عرصه ایمان چنان بود که خود میفرمود اگر همه پردهها کنار رود و غیب آشکار شود، ذرهای بر ایمان علی اضافه نمیشود. او که در عرصه پیکار و مقابله با کفر و جهل و نفاق نیز بیهمتا بود و فاتح بدر و خیبر و خندق و … جان فشانی در «راه خدا» را بدان جا رسانید که رسول خدا در حق اش فرمود ضربه علی در یوم خندق، افضل از عبادت جن و انس است. آن چنان در پیشگاه یتیمان متواضع بود که نه تنها بر فراهم آوردن سفره آنان همت می گمارد بلکه آن اشجع الناس و امیرالمومنان، کودکان یتیم را بر پشت خود می گذاشت تا گل لبخندی بر لبان بشکفد.
آن خیبرشکن در عرصه پیکار نیز تنها از «پی حق» شمشیر میزد و حتی یک چرخش شمشیرش از «پی نفس» نبود، عدالت علی نیز در تمامی عرصهها بیهمانند بود. چه آنگاه که به رأی قاضی درباره شکایت یک یهودی و ادعای مالکیت او درباره «زره» به راحتی تن داد، چه آنگاه که در مقابل تقاضای اندکی بیشتر از بیتالمال توسط برادرش عقیل، آهن گداخته به دست او نزدیک کرد. حضرت مولا همو که حضرت مصطفی خود و علی را پدران امت میخواند. همان وجود مبارکی است که به فرمان خداوند حکیم، در حجةالوداع و در غدیر خم توسط پیامبر به عنوان وصی، خلیفه و جانشین رسول خدا معرفی شد و حدیث مبارک و سرنوشتساز «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» از مأذنه جهاز شتران از برکه غدیر در گوش تمام جهان و برای همه اعصار جاری شد که اگر به آن عمل میشد …
علی (ع) آن یگانه کُفو و همتای حضرت زهرای اطهر، آن بهترین همسر، آن برترین پدر و مهربانترین و والاترین انسان و امام انس و جان، آن تنها امیرالمؤمنین که حتی دیگر ائمه معصومین(ع) بدین لقب نامبردار نیستند، آن ولی و امام و حاکم و حکمرانی که در همان دوره کوتاه چهار سال و اندی حکومت خود با وجود تحمیل سه جنگ بزرگ داخلی، کارهایی کرد «کارستان»؛ حکومت و حکمرانیاش و فرمان نامهاش به مالک اشتر و … همچنان و تا ابد الگویی بینظیر و بیمانند است.
و این علی و امیرمؤمنان چه حقها که بر گردن انسان و انسانیت ندارد! پس آیا تلاش برای شناخت و معرفت حضرت مولا و شناخت سبک زندگی و سیره مبارکش، وظیفه همه انسانها خصوصا مسلمانان در همه اعصار نیست؟ آیا عمل یا حداقل تلاش برای الگو قراردادن نوع حکومت و حکمرانی امیرالمؤمنین(ع) وظیفه همه حاکمان و حکمرانان نیست؟
آیا ترویج سبک و سیره حکومت علوی وظیفهای جدی و سرنوشتساز به ویژه در عصر و شرایط کنونی برای همه مسئولان و مردم نیست؟! آیا حق امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب بر گردن انسان و انسانیت را آن چنان که باید شناختهایم؟!
آیا آن چنان که باید همه ما درک کردهایم که چرا و چگونه و در چه شرایطی و با ایجاد چه جو تبلیغی و رسانهای مسمومی در سایه تزویر و ریا و جهالت و تحجر و دور شدن مردم از گرد خورشید وجود امامت و ولایت، شمشیر جهالت بر سر امامت و ولایت فرود آمد و آن غم بزرگ بر عالم مستولی شد؟!
پایان پیام